فال ازدواج پسران مجرد!!!


زمان جاری : سه شنبه 16 اردیبهشت 1404 - 7:02 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم




تعداد بازدید 310
نویسنده پیام

...

ارسال‌ ها : 1521
تشکر ها : 1028
تشکر شده : 2457
عضویت : 21 /5 /1393
حالت من :
سیستم عامل :
مرورگر من :
وبلاگ من :
فال ازدواج پسران مجرد!!!


فروردين : 46 بار به خواستگاري ميري و جواب رد مي شنوي اما در 47 امين بار در حاليكه در اوج نااميدي هستي جواب بله رو ميگيري و در كنار همسرت سالها به خوبي و خوشي زندگي مي كني.

ارديبهشت : تا يكسال ديگه با دختر مورد علاقه ات ازدواج مي كني اما هنوز به شش ماه نكشيده بينتون اختلاف مي افته و كار به طلاق مي رسه . دختره مهريه اش كه 3000 سكه طلا هستش رو اجرا مي زاره و تو به زندان مي افتي تو زندان معتاد ميشي و هرويين مصرف مي كني و بعد از چندسال تحمل سختي و رنج در گوشه زندان ميميري.

خرداد : تا دو سال ديگه ازدواج مي كني و با يك دختر بسيار زيبا كه خيلي هم دوستش داري اما شب عروسي موقعي كه مي خواي بري رو تخت پات به لبه تخت گير مي كنه و مي افتي سرت مي خوره به پايه تخت و درجا ميميري

تير : ازدواج موفقي خواهي داشت و در تمام دوران زناشويي بمعناي كامل كلمه زن ذليلي . تمامي كارهاي خانه از قبيل پختن غذا و شستن ظرفها و جاروب زدن خانه و شستن لباس بچه ها با تو هستش . خانومت هميشه با شيلنگ تو رو كتك مي زنه . اگه غذايي كه مي پزي بد مزه باشه زنت قابلمه رو به فرقت مي كوبه .

مرداد : احتمالاً بختتو بستن به خواستگاري هر دختري كه ميري به هفته نكشيده يه خواستگار عالي واسش مياد و عروس ميشه . كم كم معروف ميشي به بخت گشاي دختراي ترشيده .

شهريور : يه شب كه داري با موتورت ميري خيابون گردي تو يك خيابون تاريك ميبيني يك ماشين با شدت به يك دختره مي زنه و فرار مي كني . سريع مثل قهرمانان فيلماي هندي ميپري دختره رو بغل مي كني و مي بري به بيمارستان و خلاصه نجاتش مي دي اما دختره به كما رفته و پليسا هم فكر مي كنن تو باهاش تصادف كردي و ميگيرن زندانت مي كنن . بعد از 3 ماه دختره بهوش مياد و ميگه تو چه فداكاري كردي و پدر و مادرش ميان تو رو آزاد مي كنن . باباي دختره يك كارخونه دار ميلياردره و ميگه پسرم خيلي ازت خوشم مياد و دوست دارم دومادم بشي و خلاصه دوماد ميشي و تا آخر عمر فقط مي خوري و مي خوابي و سفر خارج ميري.

مهر : عاشق دختري ميشي كه فكر مي كني اونم تورو خيلي دوست داره و بعد از يك دوران عاشقي سخت بالاخره به خودت جرات ميدي و ميري خواستگاري دختره اما دختره يك سيلي آبدار مي زنه تو گوشت و ميگه بي ناموس من تو رو مثل داداشم دوست داشتم اما تو سو استفاده كردي و تو تا آخر عمر ديگه ازدواج نمي كني.

آبان : چپ و راست واست دوست دختر رديف ميشه و هميشه 30 - 40 تا دوست دختره آن لاين داري و 50 - 60 تا هم آف لاين . همه عاشقتن و مي خوان زنت بشن اما تو اصلاً علاقه اي به ازدواج نداري و سرانجام در سن 35 سالگي به علت مصرف زياد دوست دختر سكته مي كني و ميميري.

آذر : سه بار ازدواج مي كني و از هر زنت صاحب 9 فرزند ميشوي . همه زنهات تو رو از خودشون بيشتر دوست دارن و هميشه بهت ميگن سرورم اگه چيزي ميل دارين واستون بيارم. هر سه زنت تو يك خونه در كنار هم زندگي مي كنن و اصلاً باهم مشكلي ندارن . كار بيرون از خانه هم انجام نمي دي فقط سرماه به سرماه ميري پول يارانه ات رو ميگيري (فكر كنم 31 نفر هستين هر كدوم 45 هزار تومان اوه چقدر ميشه) كلاً آدم خوشبختي هستي .

دي : ميري خواستگاري دختر همسايه تون و با هم نامزد ميشين بعد از شش ماه دختره مريض ميشه و كم كم كور ميشه اما تو بخاطر پيماني كه با او بستي باهاش ازدواج مي كني و سالها با هم زندگي مي كنين .

بهمن : با دختره مورد علاقه ات نامزد ميشين و بعد از 3 سال دوران نامزدي شيرين موقع عروسي سر سفره عقد عاقد سه بار از دختره مي پرسه آيا حاضره زن تو بشه و اون ميگه نه

اسفند : يك روز اتفاقي چشمت به پير زن همسايه مي افته و ناخودآگاه عاشقش ميشي و موضوع رو به مامانت ميگي اما اونا مخالفت مي كنن و ميگن اين سن مامان بزرگتو داره اما تو ميگي مهم عشق و تفاهمه كه ما داريم سن و سال كه مهم نيست و با مخالفت شديد پدر و مادر با هم ازدواج مي كنين اما شب عروسي عروس از شدت خوشحالي سكته مي كنه و مي ميره.










دوشنبه 03 شهریور 1393 - 18:36
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر
تشکر شده: 1 کاربر از saeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maede

عشق من _ناصر صدر
ارسال‌ ها : 1580
تشکر ها : 887
تشکر شده : 920
سن کاربر : 22
تــــَولــُد :
[Custom_Field_Content]
عضویت : 18 /3 /1393
محل زندگی :
تهران
شناسه یاهو :
آیدی لاین :
[Custom_Field_Content]
حالت من :
سیستم عامل :
اُپراتور :
تیم محبوب :
مرورگر من :
پاسخ : 1 RE


آذر : سه بار ازدواج مي كني و از هر زنت صاحب 9 فرزند ميشوي . همه زنهات تو رو از خودشون بيشتر دوست دارن و هميشه بهت ميگن سرورم اگه چيزي ميل دارين واستون بيارم. هر سه زنت تو يك خونه در كنار هم زندگي مي كنن و اصلاً باهم مشكلي ندارن . كار بيرون از خانه هم انجام نمي دي فقط سرماه به سرماه ميري پول يارانه ات رو ميگيري (فكر كنم 31 نفر هستين هر كدوم 45 هزار تومان اوه چقدر ميشه) كلاً آدم خوشبختي هستي . kh ino khob omade pokidam az khande....



دوشنبه 03 شهریور 1393 - 18:40
ارسال پیام نقل قول تشکر

ازخزر تا خلیج فارس -Z

ارسال‌ ها : 619
تشکر ها : 275
تشکر شده : 489
سن کاربر : 17
تــــَولــُد :
[Custom_Field_Content]
عضویت : 25 /5 /1393
محل زندگی :
روی مخ شما
آیدی لاین :
[Custom_Field_Content]
حالت من :
سیستم عامل :
آنتی ویروس :
اُپراتور :
تیم محبوب :
تیم خارجی :
وبلاگ من :
پاسخ : 2 RE


خخخخخخخخخ



با من تلخ حرف نزن من خودم زهره مارم م م م م م.............عزیزم.............
دوشنبه 03 شهریور 1393 - 18:50
ارسال پیام نقل قول تشکر

هرچی آهنگ با ویلون
ارسال‌ ها : 907
تشکر ها : 619
تشکر شده : 1254
تــــَولــُد :
[Custom_Field_Content]
عضویت : 28 /5 /1393
محل زندگی :
مشهد
آیدی لاین :
[Custom_Field_Content]
حالت من :
سیستم عامل :
اُپراتور :
تیم محبوب :
تیم خارجی :
مرورگر من :
وبلاگ من :
پاسخ : 3 RE


اسفند : يك روز اتفاقي چشمت به پير زن همسايه مي افته و ناخودآگاه عاشقش ميشي و موضوع رو به مامانت ميگي اما اونا مخالفت مي كنن و ميگن اين سن مامان بزرگتو داره اما تو ميگي مهم عشق و تفاهمه كه ما داريم سن و سال كه مهم نيست و با مخالفت شديد پدر و مادر با هم ازدواج مي كنين اما شب عروسي عروس از شدت خوشحالي سكته مي كنه و مي ميره.

مواظب داداشم باشم از دست نره!!!



دوشنبه 03 شهریور 1393 - 18:53
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر
تشکر شده: 2 کاربر از maede به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saehrehi_b




پرش به انجمن :