یکی هرچی داشت رو به طوفان سپرد
یکی آبروشو سر هیچ بُرد
یکی با هوس هرچی بود رو شکست
یکی هم نشست و فقط غصه خورد
دروغ شد باسشون حرف راست
نمیدونن این جاده بی انتهاست
دیگه یادشون رفته کی هستنُ
نمیدونن این اشتباه از کجاست
از ماست که برماست
گمشدیم و پیداست
این نفرت و اندوه از سردی دلهاست
از ماست که برماست
این عشق بیمعناست
اگه تلخی مجنون شیرینیِ لیلاست
یکی با یه احساس دیوونه رفت
یکی هم مسیرش رو وارونه رفت
عجب حسرتی شد برای همه
چه روزای خوبی از این خونه رفت
نشستیم و گفتیم خواست خداست
ولی این بهانه ست، حقیقت کجاست؟
تا کی خودفریبی تقدیر بود
حقیقت همینه که تقصیر ماستاگه جایی اشتب بود ویرایش کن سعید