متن آهنگ زندونی از خشایار
متن آهنگ زندونی
ورس یک
نمیدیدم انگاری کور شدم
فاصله دوستام ازم دور شدن
اصن نمیشنیدم که بخوام گوش کنم
کنترل نداشتم رو خودم
انگار دو نفر بودم ، باخودم قهر بودم
هیشکی مهم نبود ، فقط اونو بخندونم
از خوشحالی من شادمه زیادی
واسه خودم ساختم یه آدمه خیالی
باهمه دوستام بحث هر دفعه سر این
گذاشتم اختیارش هر شب همه چی
بردمش بالا تو کلم منه گیج
بعدشم خودم دستم بش نرسید
آسمون آبیمو غلبه کرد
خبر بد ازین شبح محو
مثه نفس گرم
تو زمستون غیب شد بر نگشت بقله من